در راستاي دشمن شناسي و آشنايي با اقدامات مهرههاي اصلي در پروژه خيالي سرنگوني ايران اسلامي، "مشرق" اقدام به معرفي تعدادي از چهرههاي مهم و تأثيرگذار در عرصه سياستهاي كاخ سفيد، رژيم صهيونيستي، كشورهاي اسلامي، منطقه خاورميانه و ديگر مناطق جهان تحت عنوان ژنرالهاي جنگ نرم كرده است.
به گزارش مشرق، آنچه در ادامه از نظرتان میگذرد بخش یازدهم معرفی ژنرالهاي جنگ نرم است که اختصاص به معرفی جاشوا موراوچیک یکی دیگر از استراتژیست های دنیای غرب دارد.
تحصیلات
مدرک لیسانس از سیتی کالج نیویورک[1]
مدرک دکترا از رشته روابط بین الملل در دانشگاه جرج تاون[2]
سوابق علمی و اجرایی
محقق موسسه آمریکایی اینترپرایز[3]
عضو شورای متولیان خانه آزادی[4]
حامی بین الملل اندیشکده هنری جکسون سوسایتی[5]
عضو کمیته خطر جاری[6]
عضو شورای مشاوران موسسه یهودی امور امنیت ملی[7]
عضو شورای مشاوران کمیته آزادسازی عراق
امضا کننده چند نامه سرگشاده در پروژه قرن آمریکایی جدید[8]
استادیار موسسه سیاست های جهانی[9] (از سال 1992 به بعد)
استادیار موسسه مطالعات خاور نزديك واشنگتن[10] (از سال 1986 به بعد)
مدیر اجرایی ائتلاف اکثریت دموکراتیک[11] (1979-1977)
رئیس مجمع سوسیالیستی مردم جوان (1973-1968)
خدمات دولتی
عضو پیشین کمیته توسعه دموکراسی[12] در وزارت خارجه (2007)
عضو کمیته مشورتی کمیسیون حقوق بشر آمریکا[13] در ایالت مریلند (1997-1985)
عضو کمیسیون رادیو و تلویزیون جمهوری خلق چین[14] (1992)
تألیفات
بهشت روی زمین: ظهور و سقوط سوسیالیسم[15] (2002)
صادرات دموکراسی: تحقق سرنوشت آمریکا[16](1991)
ضرورت رهبری آمریکایی[17](1996)
آینده سازمان ملل[18](2005)
حرکت آهسته نیکاراگوئه به سمت کمونیسم[19] (1987)
بنیانگذاران آینده: صداهای دموکراسی در خاورمیانه (2009)
مقالات
کارت پستالی از اروپای جدید (2003)
راهی به ناکجاآباد (2003)
رویارویی با کره شمالی (2003)
مانیفست بوش (2003)
مارکسیسم (2002)
پیروزی تمام و کمال دموکراسی (2002)
قلب ها، ذهن ها و جنگ با تروریسم (2002)
آزادی و جهان عرب (2002)
عدم وحدت و یکپارچگی سیوسیالیست های آمریکا(2000)
اجرای دکترین ریگان در مورد عراق (1999)
سخنرانی ها
ظهور و سقوط سوسیالیسم (1999)
احساسات ضدآمریکایی در اورپا و احساسات ضد اروپایی در آمریکا (2002)
سیاست جهانی جرج بوش: یک برآورد مستقل (2002)
شور و حرارت از مداخله ایالات متحده در خاورمیانه و به ویژه ایران حمایت می کند. وی در صفحه
نظرات آزاد لس آنجلس تایمز متن خود را با این جمله آغاز کرده بود
"ما باید ایران را بمباران کنیم"
جاشوا موراوچیک یکی از فعالان پیشین حزب سوسیالیست است که نوشته هایش در باب دموکراسی و ضدیت با کمونیسم، طی دهه های متوالی تعیین کننده خط مشی نومحافظه کاران بوده است. موراوچیک به عنوان محقق مقیم موسسه آمریکایی اینترپرایز- جایی که در آن به عنوان کارشناس سازمان ملل، نومحافظه کاریسم، پیشینه سوسیالیسم و کمونیسم، درگیری اعراب و اسرائیل، دموکراسی جهانی، تروریسم و دکترین بوش، فعالیت میکرد[20]، همواره یکی از صریح ترین طرفداران مبارزه خشونت آمیز علیه تروریسم بوده است که با شور و حرارت از مداخله ایالات متحده در خاورمیانه و به ویژه ایران حمایت می کند. وی در صفحه نظرات آزاد لس آنجلس تایمز متن خود را با این جمله آغاز کرده بود: "ما باید ایران را بمباران کنیم."[21]
موراوچیک که متولی خانه آزادی و عضو شورای انجمن یهودی برای امور امنیت ملی بود، در دوران ریاست جمهوری بوش، به همراه افرادی همچون وین وبر[22]، کارل گرشمن[23] از بنیاد موقوفه ملی برای دموکراسی[24]، لرن کرانر[25] از موسسه بینالمللی جمهوریخواهان[26] و کلیفرد می[27] از بنیاد دفاع از دموکراسی[28]، در کمیته مشورتی دموکراسی در وزارت خارجه، فعالیت میکرد.[29]
این کمیته در سال 2006 و با هدف "مشاوره درباره امور مرتبط با توسعه دموکراسی در شکل گیری و انجام سیاست های خارجی ایالات متحده، به وزیر امور خارجه و رئیس آژانس گسترش بین الملل ایالات متحده" تاسیس شد.[30]
در سال 2007، پس از اینکه در یکی از جلسات این کمیته، خبرنگاران مجبور به ترک جلسه شدند، نظر رسانه ها بیشتر از پیش نسبت به این کمیته جلب شد.
واشنگتن پست در این باره گزارش داده است: "تقریبا پس از گذشت یک سوم از برنامه و کمی بعد از اظهارنظر پائولا دوربینسکی[31] مبنی بر علنی بودن کامل جلسه امروز، مسئولان وزارت خارجه به خبرنگاران دستور دادند که آنجا را ترک کنند. سخنگوی وزارت خارجه، گونزلا گالگوس[32] در این باره گفت: این چیزی است که آنها می خواستند و باید اینگونه میشد... . وی از گفتن اینکه آنها چه کسانی هستند، طفره رفت و گفت: اگر مشکلی دارید، نامه بنویسید."[33]
ماموریت موراوچیک این بوده است که جنگ دموکراسی را جلو ببرد
در دسامبر 2008، ژاکوب هیلبرون[34] از مجله نشنال اینترست، گزارش داد که موراوچیک، که بیش از دو دهه در موسسه آمریکایی اینترپرایز فعالیت میکرد، از طرف افرادی همچون دانیل پلتکا[35]، کارمند پیشین سناتور جسی هلمز[36] در حزبی که برای رئالیست های سنتی حزب جمهوری خواهان بیشتر مناسب بود، بیرون رانده شد. هیلبرون پس از صحبت با تعدادی از نومحافظه کاران گزارش داده است جابجایی موراوچیک به همراه استعفای چند تن از افراد باسابقه دیگر در موسسه آمریکایی اینترپرایز (نظیر مایکل لدین و رائول مارک گرشت[37]) جزئی از طرح "پاکسازی"[38] اندیشکده است.[39]
هیلبرون نوشته بود: "موراوچیک نیز مانند بعضی از محافظه کاران دیگر، هیچگاه در نوشته هایش از کوره در نرفته است. به عبارت دیگر، او دقیق و ظریف عمل میکند. به عنوان مثال، زمانیکه اتحاد جماهیر شوروی در حال فروپاشی بود، علیرغم محکوم شدن میخائیل گورباچوف توسط نومحافظه کارانی چون نورمن پودهورتز[40]، وی مقاله ای نوشت مبنی بر اینکه شاید میخائیل گورباچوف عضو انجمن سوسیال دموکرات روسیه بوده است. ماموریت موراوچیک این بوده است که جنگ دموکراسی را جلو ببرد... . من شخصا موافقت وی با بمباران ایران را تایید نمیکنم، اما مقاله اخیر وی در مجله ورلد افیرز[41]، که در آن موافقت خود را با سیاست های خارجی رئیس جمهور بوش اعلام کرده بود، نشان داد که وی صرفا یک مسئول رده پایین دولت نیست.[42]
جاشوا موراوچیک یکی از فعالان پیشین حزب سوسیالیست است که نوشته هایش
در باب دموکراسی و ضدیت با کمونیسم، طی دهه های متوالی تعیین کننده
خط مشی نومحافظه کاران بوده است
موراوچیک به عنوان رئیس پیشین اتحادیه سوسیالیست های مردم جوان، از اواسط دهه هفتاد یعنی زمانی که به عنوان رئیس ائتلاف اکثریت دموکراتیک، و به همراه افرادی چون پن کمبل[43] و سناتور هنری اسکوپ جکسون[44]، مسئولیت تحت کنترل درآوردن اعضای ضد جنگ این گروه جنگ طلب دموکرات را پس از جنگ ویتنام بر عهده داشت، نقشی کلیدی در حمایت از نومحافظهکاران را بر عهده داشت. اتحادیه سوسیالیستهای مردم جوان، گروه جوانی بود که تا پیش از انحلال حزب سوسیال آمریکا در اوایل دهه هفتاد، با این حزب در ارتباط بود. موراوچیک نیز مانند بسیاری از محافظهکاران دیگر، پس از به رسمیت شناخته نشدن از طرف همکاران دموکراتش، به حزب جمهوری خواهان پیوست. در اوایل دهه هشتاد، موراوچیک و گروهی از نخبگان جنگ طلب که در حوزه سیاست های خارجی که طرز فکر مشابهی داشتند، سعی کردند به دنبال پیروزی ریگان در انتخابات ریاست جمهوری، کمیته جهان آزاد را تاسیس کنند؛ گروهی به رهبری میج دکتر[45] (همسر نورمن پودهورتز[46]) که ادعا دارند خود را وقف توسعه آزادی "در دنیای اندیشه ها" و مخالفت با تاثیرگذاری دشمنان خارجی و داخلی روشهای دموکراتیک، کرده اند."
موراوچیک اخیرا با گروه های فشار جنگ طلب و حامی "جنگ علیه تروریسم" و سیاستهای مداخله جویانه در خاورمیانه، در ارتباط بوده است. وی چندین نامه منتشر شده از طرف پروژه قرن آمریکایی جدید را که از گسترده تر شدن جنگ علیه تروریسم حمایت میکردند، امضا کرده و در سال 2002، از ایجاد ائتلاف دموکراسی در ایران[47] به رهبری مایکل لدین و موریس آمیتای[48] که از تغییر رژیم در ایران حمایت می کرد، دفاع کرد.
وی عضو شورای مشورتی کمیته آزادسازی عراق[49] بوده و با اندیشکده جنگ طلب اسرائیلی موسسه مطالعات خاور نزديك واشنگتن در ارتباط است. وی همچنین به عنوان "حامی بین الملل"[50] در موسسه انگلیسی هنری جکسون سوسایتی که با ترویج "استراتژی رو به جلو"[51] توسعه دموکراسی در جهان را دنبال میکند، فعالیت میکرد.
موراوچیک درصدد احیای روح نومحافظه در اعضای فاصله گرفته بعد از جنگ عراق
رهبری وی در احزاب نومحافظه کار با انتشار یادداشتی در انجمن سیاست خارجی آمریکا با عنوان "مردان نومحافظه کار من"، شرح داده شد. موراوچیک که به علت کمرنگ شدن شهرت نومحافظه کاران به علت درگیر شدن در جنگ عراق، تاسف میخورد، تلاش کرد روح اعضای فاصله گرفته از این حزب را که به ادعای او حتی بعضی از آنها در صدد فاصله گرفتن از عنوان "نومحافظه کار" بودند، مجددا احیا کند. وی می گفت: "لذت نبرد کجا رفته است؟ اصول بنیادین نومحافظه کاران- باوری که طبق آن صلح در جهان غیرقابل تقسیم و اندیشه ها قدرتمند هستند و آزادی و دموکراسی در سرتاسر جهان معتبر است و اینکه شیطان وجود دارد و باید با آن مقابله کرد- امروز نیز به اندازه روز اول زنده و تازه هستند. به همین دلیل است که باید به راهمان ادامه دهیم. البته می بایست در این راه قوی تر عمل کنیم."[52]
موراوچیک در طرحی کلی برای شیوه های جدید، تمامی اشتباهاتی را که نومحافظه کاران مرتکب شده بودند، در یک لیست گردآوری کرد. اما این لیست تلاش این گروه برای وارد شدن به جنگی از سر بیاطلاعی را شامل نمی شد. به جای این مورد، موراوچیک علل گناهکار بودن نومحافظه کاران را این ها میداند: "ضعف در توضیح نومحافظه کاری"؛ "عدم صداقت درباره پذیرش آزادی از سوی عراقی ها"؛ حمایت از "انقلاب در استراتژی های نظامی که قهرمان نومحافظه کارمان دونالد رامسفلد، از آن دفاع میکرد"؛ شکست در پیشبینی سختی های رواج دموکراسی در خاورمیانه و تاثیر غیرموثر روی تلاش های وحشتناک بوش برای دیپلماسی عمومی در جایی که هیچ گروهی به غیر از نومحافظه کاران، علاقه ای به کشف نحوه انجام آن نداشتند.[53]
موراوچیک در آرزوی حمله آمریکا به ایران
پیشنهاد های موراوچیک برای آینده، چندان هم تعجب برانگیز نیست: نومحافظه کاران "باید خردمندانه راه را هموار کنند و برای دفاع از عمل بوش هنگامی که به ایران حمله کرد، آماده باشند. عملی که بوش باید بدون هیچگونه اشتباهی قبل از اتمام ریاست جمهوری اش آن را انجام بدهد." او استدلال می کند: "ما در 15 سال گذشته دوبار این فرصت را داشتیم که رئیسجمهوری سر کار بیاید که با درک ما از دنیا موافق باشد [ریگان و بوش پسر]". وی از همکارانش میخواهد از همین اکنون شروع به آماده شدن برای انتخابات 2008 بکنند و از "سناتور جان مککین یا شهردار پیشین نیویورک، رودی گیلیانی[54] دفاع کنند"، چراکه هر دوی آنها "از آن دست افرادی هستند که میتوانند نیرومندانه مبارزه علیه تروریسم را ادامه دهند." او افزود: "برای پست معاون رئیس جمهور نیز افرادی همچون کاندولیزا رایس و جو لیبرمن[55]، مناسبند."[56]
محسن سازگارا در کنار موراوچیک
در جریان تهیه مقدمات انتخابات ریاست جمهوری 2008، موراوچیک از نامزدی سناتور مک کین دفاع میکرد. در 28 سپتامبر، وی در توضیحاتش درباره حمایتش از سناتور، به شنوندگان مرکز نیکسون[57] گفت: "اگر مک کین رئیس جمهور شود، حمله به تسلیحات هسته ای ایران در دستور کار قرار خواهد داشت"[58] جیم لوب درباره این سخنان نوشته است: "من باید پیشبینی موراوچیک را جدی بگیرم، چراکه وی مدت ها در اندیشکده محبوب مک کین، یعنی موسسه آمریکایی اینترپرایز فعالیت می کرد و با مشاوران نزدیک مک کین همچون رابرت کیگان[59] ارتباط نزدیکی داشت. البته حمله به ایران، حداقل در دوسال اخیر خواسته صریح موراوچیک بوده است، بنابر این این موضوع میتواند مثالی از خواسته ای درونی باشد، اما من نمیتوانم باور کنم که روابط و وابستگی اش در دادن بصیرت واقعی به وی نقشی داشته باشند."[60]
نظرات موراوچیک درباره حمله ایالات متحده به ایران
دانلود
نقشی کلیدی در وفق دادن ایده های نومحافظه کاران با شرایط بین المللی
موراوچیک در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود، نقشی کلیدی در وفق دادن ایده های نومحافظه کاران با شرایط بین المللی در حال رشد داشت. موراوچیک تلاش میکرد پس از فروپاشی شوروی که آشکارا توافقات نومحافظه کاران ضد کمونیست و ضد تشنج زدایی را از بین برد، ماموریت مداخله جویانه جدیدی برای ایالات متحده فراهم کند. همانطور که جان ارمن[61] میگوید: "دیدگاه نومحافظه کاران درباره جهان، دیدگاهی نحس و پایدار از اتحاد شوروی بود که در مقابل هرگونه تغییر موثری مقاوم است."[62] با گرم شدن رابطه بین دو ابرقدرت، نومحافظه کاران با کاهش شدیدی در تاثیرشان بر روی دولت ریگان مواجه شدند و نظم درونی شان به هم ریخت.
ارمن مینویسد: نومحافظه کاران وارد "دوران گیجی رو به افزایش" شده اند که از آن با عنوان "شکستی خردمندانه" یاد میشود."[63] با مواجه شدن با کمبود دشمن آشکار، بعضی از نومحافظه کاران نظیر ایروینگ کریستول[64] شروع به تفکر درباره این موضوع کردند که آیا ایالات متحده باید نقشی متجاوزانه در امور جهانی بر عهده گیرد یا نه. این در حالی است که بعضی دیگر به دنبال پیدا کردن توضیحاتی جدید برای تحرکات نظامی پیوسته به هم بودند. در این بین بعضی با اعاده حیثیت از شوروی و بعضی دیگر با خیال بافی درباره تهدیدات جدید علیه ایالات متحده سعی میکردند این اهداف را دنبال کنند.
از بین افراد گروه دوم، میتوان به ستون نویس واشنگتن پست، چارلز کراتامر[65]، اشاره کرد. کسی که از ماموریت جدیدی دفاع میکرد که هدف آن استفاده از جایگاه ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت دنیا، برای توسعه دموکراسی و ارزش های آمریکایی از طریق اعمال زور بود. وی در مقاله اصلی اش در فارن افیرز[66] ، با عنوان "دوران تک قطبی"[67]، نوشته است: "اگر آمریکا ثبات می خواهد، خودش باید آن را بسازد و گزینه جایگزین برای چنین مداخله جویی دشواری، هرج و مرج خواهد بود.". موراوچیک نیز به نوبه خود استدلال کرده بود: "حتی اگر زوال کمونیسم سریع تمام شود، سیاست های خارجی ایالات متحده هنوز هم باید توسعه دموکراسی را جزء اولویت های خود قرار دهد."[68]
موراوچیک : "اگر مک کین رئیس جمهور شود، حمله به تسلیحات هسته ای
ایران در دستور کار قرار خواهد داشت
موراوچیک نویسنده ای پرکار در اردوگاه محافظه كاران
همانطور که محققان نومحافظه کاری نظیر استفان هالپر[69] و جاناتان کلارک[70]، در سال 2004، در کتابشان با عنوان آمریکای تنها[71]، توضیح داده اند، برای بسیاری از نسل اولی های نومحافظه کاران، همچون ایروینگ کریستول، این ایده بیانگر "ظهور خطرناک ویلسونیسم بود". در عوض، کریستول از واقع بینی جدیدی که بر پایه رویداد های شایع در سیستم های بین المللی بنا نهاده شده بود، حمایت میکرد. او استدلال میکرد دیگر "توازن قدرتی برای ما وجود ندارد که نگرانمان کند" و تلاشهای ما در "کنترل و حمایت از توازن قدرت بین کشورهای کوچک و بزرگ دیگر، در خاورمیانه، اروپا، آسیا و مکانهای دیگر، آمریکا را به پلیس جهان مبدل خواهد ساخت." و نتیجه گیری می کند: "تبدیل شدن به چنین قدرت باشکوهی، کار ساده ای نخواهد بود."[72]
علاوه بر این رابرت توکر هم که مدت ها در مجله های نومحافظه کاران علیه بکار گرفتن ماموریت های جدید برای توسعه دموکراسی، مطلب می نوشت، از "چارچوبی از ثبات و مدرنیته که موسسات دموکراتیک می توانند در دل آن تاسیس شوند و رشد کنند"، حمایت کرده است.[73]
با این وجود، کریستول با آینده نگری و علیرغم مخالفتش با تمایلات جدید در مباحثات نومحافظه کاران، تشخیص داده است که این ایده ها، نه تنها برای لیبرال ها، بلکه برای بسیاری از محافظه کاران دیگر که پس از جنگ سرد دچار سردرگمی ایدئولوژیکی شده بودند، قابل قبول خواهد بود.[74] در اواخر دهه نود، گروههای نومحافظه کاری همچون پروژه قرن آمریکایی جدید، موفق شدند با بهره گیری از خواسته هایشان در حوزه مفاهیم دموکراتیک و بدون نشان دادن تمایلشان برای سیاست های خارجی مداخله جویانه تر به انجمن های مختلفی از جمله لیبرال های ملی گرا و رهبران مسیحیان راستگرا[75]، وارد شوند. به دنبال حوادث 11 سپتامبر و پس از شروع فشارها برای جنگ علیه تروریسم در عراق، نقش فوق العاده ارزشمند این گروه ها به همگان اثبات شد.[76]
در اواخر دهه هشتاد، برای موراوچیک و دیگر نومحافظه کاران جنگ طلب، افرادی چون کریستول و تاکر، دیگر نومحافظه کار نبودند. به عقیده موراوچیک آنها محافظه کاران نورئالیست یا "انزواطلبان راستی"[77] بودند. از بین ایده هایی که توسط موراوچیک و کراتامر درباره ظهور عصر جدید نومحافظه کاری، یک مورد توسط گروهی که هالپر و کلارک آن را گروه ترک های جوان[78] میخواندند، رهبری شد. این گروه به منظور بکارگرفتن فرزندان بسیاری از نومحافظه کاران قدیمی ایجاد شده بود. از بین این افراد میتوان به ویلیام کریستول[79] (فرزند ایروینگ)، رابرت کیگان[80] (فرزند دونالد)، جان پادهرتز[81] (فرزند نورمن) و دانیل پایپز[82] (فرزند ریچارد)، اشاره کرد.
موراوچیک: نومحافظه کاران "باید خردمندانه راه را هموار کنند و برای دفاع از عمل بوش
هنگامی که به ایران حمله کرد، آماده باشند
از میان موارد دستورالعمل های این حزب میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
توسعه دموکراسی در جهان از طریق اعمال زور به عنوان سنگ بنای سیاست خارجی ایدئولوژیک جدید در آمریکا (عبارتی که کراتامر در مقالهاش در سال 1989 تحت عنوان "سلطنت جهانی: به سوی دنیای تک قطبی" در مجله نشنال اینترست[83] آن را عنوان کرد)
گسترش این ایده پس از جنگ اول خلیج فارس، که کشورهای شرور مجهز به سلاح های هسته ای، دشمنان جدید آمریکا هستند- و یا همانطور که کراتامر در مقاله اش توضیح داده است: "کشورهای کوچک متجاوزی که مجهز به سلاح های هسته ای هستند و به دنبال روش هایی برای استفاده از آنها می گردند." وی استدلال می کند اینچنین کشورهایی " رقم زننده بزرگترین تهدید برای امنیت جهانی تا آخرین روز عمرمان، هستند."[84]
موراوچیک نویسنده ای پرکار است و تعداد زیادی کتاب چاپ کرده است. از بین کتاب های او میتوان به موارد زیر اشاره کرد: بهشت روی زمین(سال 2003)، درباره ظهور و سقوط امپریالیسم، آینده سازمان ملل(سال 2005) که از انقلابی نمایشی و سازمان مللی با تاثیر کمتر صحبت میکند. صادرات دموکراسی(سال 1991) و ضرورت رهبری آمریکایی (سال 1996). او همچنین نویسنده مقالات بسیاری در مجلات مختلفی نظیر فارن پالیسی[85]، کامنتری[86]، نشنال ریویو[87]و روزنامه های مختلف ایالات متحده است.
منابع و مآخذ
[1]City College
[2]Georgetown University
[3]American Enterprise Institute
[4]Freedom House
[5]Henry Jackson Society
[6]Committee on the Present Danger
[7]Jewish Institute for National Security Affairs
[8]Project for the New American Century
[9]Institute of World Politics
[10]Washington Institute on Near East Policy
[11]Coalition for a Democratic Majority
[12]Committee on Democracy Promotion
[13]Commission on Civil Rights
[14]Commission on Broadcasting to the People's Republic of China
[15]Heaven on Earth: The Rise and Fall of Socialism
[16]Exporting Democracy: fulfilling America's destiny
[17]The Imperative of American Leadership
[18]The Future of the United Nations
[19]Nicaragua's slow march to communism
[20]American Enterprise Institute, "Joshua Muravchik,”
[21]Joshua Muravchik, "Bomb Iran,” Los Angeles Times, November 19, 2006.
[22]Vin Weber
[23]Carl Gershman
[24]National Endowment for Democracy
[25]Lorne Craner
[26]International Republican Institute
[27]Clifford May
[28]Foundation for Defense of Democracies
[29]Freedom House, Board of Trustees, http://www.freedomhouse.org/template...er=63&page=10; State Department, "Advisory Committee on Democracy Promotion Members,” April 18, 2007, http://web.archive.org/web/200712251.../rls/83347.htm.
[30]State Department, "Description of Advisory Committee on Democracy Promotion,” April 18, 2008, http://web.archive.org/web/200803060.../rls/83845.htm.
[31]Paula Dobriansky
[32]Gonzalo Gallegos
[33]Dana Milbank, "Closed-Door Openness at Foggy Bottom,” Washington Post, April 17, 2007.
[34]Jacob Heilbrunn
[35]Danielle Pletka
[36]Jesse Helms
[37]Reuel Marc Gerecht
[38]purge
[39]Jacob Heilbrunn, "Flight of the Neocons,” National Interest online, December 19, 2008
[40]Norman Podhoretz
[41]World Affairs
[42]Jacob Heilbrunn, "Flight of the Neocons,” National Interest online, December 19, 2008.
[43]Penn Kemble
[44]Henry "Scoop" Jackson
[45]Midge Decte
[46]Norman Podhoretz
[47]Coalition for Democracy in Iran
[48]Morris Amitay
[49]Committee for the Liberation of Iraq
[50]international patron
[51]forward strategy
[52]Joshua Muravchik, "The FP Memo: Urgent: Operation Comeback," Foreign Policy, November/December 2006.
[53]Joshua Muravchik, "The FP Memo: Urgent: Operation Comeback," Foreign Policy, November/December 2006.
[54]Rudy Giuliani
[55]Joe Lieberman
[56]Joshua Muravchik, "The FP Memo: Urgent: Operation Comeback," Foreign Policy, November/December 2006.
[57]Nixon Center
[58]Quoted in Jim Lobe, "Muravchik” McCain Will Bomb Iran,” Lobelog.com, September 26, 2008, http://www.ips.org/blog/jimlobe/?p=190.
[59]Robert Kagan
[60]Quoted in Jim Lobe, "Muravchik” McCain Will Bomb Iran,” Lobelog.com, September 26, 2008, http://www.ips.org/blog/jimlobe/?p=190.
[61]John Ehrman
[62]John Ehrman, The Rise of Neoconservatism: Intellectuals and Foreign Affairs 1945-1994, Yale University Press, 1995, p. 173.
[63]John Ehrman, The Rise of Neoconservatism: Intellectuals and Foreign Affairs 1945-1994, Yale University Press, 1995, p. 173
[64]Irving Kristol
[65]Charles Krauthammer
[66]Foreign Affairs
[67]The Unipolar Moment
[68]Stefan Halper and Jonathan Clarke, America Alone: The Neoconservatives and the Global Order, Cambridge University Press, 2004, p. 79.
[69]Stephen Halper
[70]Jonathan Clarke
[71]America Alone
[72]Stefan Halper and Jonathan Clarke, America Alone: The Neoconservatives and the Global Order, Cambridge University Press, 2004, p. 77
[73]Cited in John Ehrman, The Rise of Neoconservatism: Intellectuals and Foreign Affairs 1945-1994, Yale University Press, 1995, p. 181.
[74]Stefan Halper and Jonathan Clarke, America Alone: The Neoconservatives and the Global Order, Cambridge University Press, 2004, p. 76.
[75]Christian Right leaders
[76]Jim Lobe and Michael Flynn, "The Rise and Decline of the Neoconservatives,” Right Web, November 17, 2006, http://rightweb.irc-online.org/rw/3713.html.
[77]right isolationists
[78]Young Turk faction
[79]William Kristol
[80]Robert Kagan
[81]John Podhoretz
[82]Daniel Pipes
[83]National Interest
[84]Charles Krauthammer, "Universal Dominion: Toward a Unipolar World,” National Interest,” Winter 1989/90; Charles Krauthammer, "The Unipolar Moment,” Foreign Affairs, Winter 1990/91.
[85]Foreign Policy
[86]Commentary
[87]National Review
:: موضوعات مرتبط:
,
,
,
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6